ام البنین کیست | زندگینامه فاطمه کلابیه
ام البنین کیست | زندگینامه فاطمه کلابیه
فاطمه بنت حِزام، یا به اصطلاح اُمّالْبَنین (درگذشته ۶۴ق)، یکی از همسران امام علی(ع) و مادر عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان بود.
همه چهار نفر از فرزندان حضرت ام البنین در روز عاشورا به شهادت رسیدند.
بعد از اتفاق واقعه کربلا، امالبنین روزها به قبرستان بقیع میرفت و برای امام حسین(ع) و فرزندانش عزاداری مینمود.
علمای شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به اهلبیت(ع)، بهویژه امام حسین(ع) را مورد ستایش قرار میدهند و از ایشان به نیکی یاد میکنند.
با توجه به بیانات شهید ثانی و عبدالرزاق مُقَرَّم، امالبنین با عشق عمیق به خاندان پیامبر(ص) محبت میکرد و خود را به خدمت به درگاه آنان اختصاص داده بود. به همین دلیل اهلبیت نیز احترام ویژهای به او داشتند و در روزهای عید، به دیدار او میرفتند.
حضرت امالبنین در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است.
معرفی و نسب حضرت ام البنین
امالبنین از قوم بنیکلاب است و پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.
تاریخنگاران افتخارات شجاعت و اخلاق نیکوی قبیله بنیکلاب را بیان کردهاند. این ویژگیها در ازدواج علی(ع) با امالبنین نیز نقش بسزایی ایفا کرد.
تاریخ دقیق ولادت و درگذشت حضرت امالبنین مشخص نیست.
برخی با توجه به شواهد تاریخی، تولد او را بین سالهای ۵ تا ۹ هجری قمری تخمین زدهاند.
در مورد وفات امالبنین هم، برخی تاریخنگاران تاریخ وفات او را ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق و برخی دیگر ۱۸ جمادیالثانی ۶۴ق اعلام کردهاند.
بعضی نیز ادعا میکنند که مدرکی که زنده بودن حضرت امالبنین پس از واقعه کربلا را نشان دهد وجود ندارد.
طبق گزارش تاریخنگاران، او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است.
ماجرای به دنیا آمدن حضرت ام البنین
حزام بن خالد بن ربیعه، در حین سفر، هنگامی که همسرش باردار بود.
حزام یک شب خواب دید که در حاصلخیزی زمین نشسته و از دوستان و یارانش دوری یافته است.
در این حال، در دستانش مرواریدی داشت که به زیبایی آن مشغول بود و آن را به طور مداوم زیر و رو میکرد.
ناگاه یک مرد از بیابان، بر اسب سوار، به سمت او آمد. هنگامی که به او نزدیک شد، سلام کرد و مرد دیگر نیز جواب سلام را داد.
سپس مرد سوارکار اظهار کرد: ” این مرواریدی که در دستت داری، چند میفروشی؟ ” او جواب داد: ” قیمت آن را نمیدانم. “
شما میخواهید آن را چند بخرید؟ آن مرد جواب داد: من هم نمیدانم دقیقاً چقدر است، اما قصد دارم آن را به یکی از امیران به عنوان هدیه بدهم.
به جای آن، چیزی را به عنوان ضمانت ارائه میدهم که ارزشش از درهم و دینار بیشتر است. حزام بن خالد پرسید: چه چیزی میتواند ارزشمندتر از درهم و دینار باشد؟!
گفت: بله، من به عنوان واسطهات میشوم. پس مروارید را به من بده. حزام مروارید را به آن مرد داد. هنگامی که از خواب بیدار شد، رؤیای خود را به دوستانش گفت و از آنها خواست تعبیر کنند؛
یکی از آنان گفت: اگر رؤیای تو صادق باشد، آنگاه خداوند به تو دختری میبخشد که یکی از افراد بزرگ از او خواستگاری کند.
به همین دلیل تو به خویشاوندی با او افتخار خواهی کرد و از طریق این اتفاق، به شرافت و سیادت خواهی رسید.
وقتی از سفر بازگشت، متوجه شد که همسرش به نام «ثمامه بنت سهیل» وضع حمل کرده است، خوشحال شد و به خود گفت: این رؤیا واقعی بود!
از او پرسیدند: نام کودک چی باشد؟ گفت: نامش را فاطمه بگذارید.
رویای صادق ام البنین در شب خواستگاری
در روز خواستگاری ام البنین، وقتی مادرش داشت موهای فاطمه کلابیه را شانه میکرد، داستان خوابی که شب گذشته دیده بود را برای مادرش تعریف کرد و از او خواست تا معنی آن را برایش توضیح دهد.
او گفت: ” توی خوابم مشاهده کردم که در یک باغ سرسبز و پردرختی نشستهام. نهرهای روان و میوههای فراوان اطرافم بودند. آسمان پر از ماه و ستاره بود و من به این زیباییها نگاه میکردم، در حالی که درباره عظمت خلقت و مخلوقات خدا فکر میکردم.
احساس میکردم که آسمان بدون ستون بالایی قرار گرفته و روشنایی ماه و ستارگان همه جا را فرا گرفته است. “
در افکارم غرق بودم که ماه از آسمان ناگهان پایین آمد و نور خیرهکنندهای از آن بر روی من تابید. به حیرت و تعجب فرو رفتم زیر این نور، وجود سه ستاره دیگر با نوری درخشان در دامنم مشاهده کردم که نیز اعجاب و تحسین من را فرا گرفته بود.
هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و صدایش را شنیدم، اما او را نمیدیدم. او با اسم مرا خطاب کرد و گفت: “فاطمه، مژده باد! تو را به سیادت و نورانیت تبریک میگویم. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان که پدرشان، سید و سرور همه انسانها بعد از پیامبر گرامی، در خبرها گفته شده است.
بعد از اینکه از خواب بیدار شدم و همچنان در ترس بودم، مادرم! تفسیر رؤیای من چیست؟!”
مادر به دختر فهیم و عاقل خود گفت: ” دخترم، رؤیای تو واقعی است. به زودی با مردی جلیلالقدر که مجد و عظمت فراوانی دارد، ازدواج خواهی کرد. “
یک مرد که در میان اجتماع خود مورد احترام و اطاعت قرار دارد، به عنوان پدر چهار فرزندانت شناخته میشود. بزرگترین فرزندش چهرهای درخشان مانند ماه دارد، و سه فرزند دیگر همچون ستارگان درخشان خواهند بود.
ازدواج با حضرت علی (ع)
بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که نسبشناس خبرهای بود، در خصوص انتخاب همسری اصیل و از خاندان دلیر و نیرومند برای به دنیا آوردن فرزندانی جنگاور، مشورت کرد.
عقیل فاطمه بنت حزام را پیشنهاد داد و امام علی (ع) با او ازدواج کرد.
گفته میشود که امالبنین قبل از ازدواج با امام علی (ع)، با هیچ فرد دیگری ازدواج نکرده بود.
تاریخ ازدواج ام البنین و امام علی
بعضی افراد، با اشاره به تولد اولین فرزند امالبنین در سال ۲۶ قمری، تاریخ ازدواج امام علی(ع) با امالبنین را پیش از سال ۲۳ قمری قرار میدهند.
در حالی که برخی دیگر، به دلیل فاصله ۱۰ ساله بین ازدواج آنها و تولد بزرگترین فرزندشان حضرت عباس(ع)، تاریخ ازدواج را ۱۳ یا ۱۶ قمری میدانند.
گفته شده است که پس از مدتی از ازدواجشان، امالبنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد که از این به بعد از اسم اصلیاش، یعنی فاطمه، برای خود استفاده نکند.
این پیشنهاد با هدف این بود که حسن و حسین (ع) با شنیدن نام فاطمه، یاد مادرشان نیفتند. به همین دلیل امام علی(ع) او را امالبنین [مادر پسران] نامید.
امالبنین چهار پسر به نامهای عباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان را به دنیا آورد. بر اساس گزارش سهل بن عبدالله بخاری، اطلاعات نشان میدهد که امالبنین پس از شهادت حضرت علی(ع) با هیچ کس دیگری ازدواج نکرد.
واکنش ام البنین به خبر شهادت فرزندانش
امالبنین در واقعه کربلا حاضر نبود، اما چهار فرزندش از جمله حضرت ابوالفضل در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند. وقتی که کاروان اسیران کربلا به مدینه وارد شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید.
وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید، گفت: “ای کاش فرزندانم و همه چیز در این دنیا فدای حسین میشدند و او زنده میماند.” این سخن از عمق عشق او به اهلبیت و امام حسین(ع) گواهی دادهاند.
سوگواری برای فرزندان
بر اساس گزارشات تاریخی، امالبنین پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع میرفت. در آنجا، اشعاری که خود نوشته بود، را میخواند و از گریه میکرد.
مردم مدینه همیشه اطراف امالبنین جمع میشدند و همراه او گریه میکردند.
گفته میشود که حاکم مدینه، مروان بن حکم، نیز به همراه این جمعیت گریه میکرد.
امالبنین را به عنوان یک نویسنده و شاعر بسیار با فصاحت، اهل فضل و دانش شناختهاند. او این اشعار را در سوگ حضرت عباس سروده و میخواند.
اشعار امالبنین در سوگ عباس (ع):
یا من رَاَی العباس کرّ علی جماهیر النقد
و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد
انبئت اَنّ ابنی اصیب براسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی اما ل براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی ید یک لما دنا منک احد
« ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله میکرد و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند.
میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟ اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد. »
توسل به ام البنین
امالبنین به عنوان یک شخصیت محترم در جامعه مسلمانان شیعه، جایگاه ویژهای دارد. زنان و مردان ایرانی به امالبنین پناه میبرند و امیدوارند با تقدیم نذوراتی مثل سفره نذری، آش، حلوا، و خیرات به نیابت از ایشان، حاصل نیازهایشان را به دست آورند.
این طریقه از توسل به امالبنین نماد اعتقاد به واسطهگری برای حل مشکلات زندگی و بخشیدن از دشواریها است.
درگذشت
امالبنین در تاریخ ۱۳ جمادیالثانی سال ۶۴ یا ۷۰ هجری قمری وداع با دنیا کرد. قبر ایشان در قبرستان بقیع، در کنار صفیه و عاتکه عمههای پیامبر اسلام واقع شده است.
امید روشن هستم، از سال 96 پا به عرصه سایت گذاشتم. من یکی از علاقمندانِ حوزه سئو هستم و تلاش میکنم با علم سئو مطالب آموزشی بیشتری را در بستر وب منتشر کنم.
امید روشن هستم، از سال 96 پا به عرصه سایت گذاشتم. من یکی از علاقمندانِ حوزه سئو هستم و تلاش میکنم با علم سئو مطالب آموزشی بیشتری را در بستر وب منتشر کنم.
دیدگاهتان را بنویسید