توکل به خدا در اوج ناامیدی معجزه میکند
توکل به خدا
گاهی مواقع آدمی در بلا و مصیبتی گرفتار میشود و هیچ راه نجاتی را برای خود پیدا نمیکند. در این هنگام فرد مستاصل میشود و ناامید از هرجا به خداوند روی می آورد.
خداوندی که خالق تمام انسان ها و موجودات است و آگاه بر تمام احوال و شرایط بندگانش.
برای این مواقع خداوند آیات امید بخشی در قرآن برای بندگان خود قرار داده تا دلشان را آرام کند و مژده اتمام گرفتاری و معجزه خدا در اوج ناامیدی را به او بدهد.
اما در مواقع ناامیدی از رحمت خدا که مستاصل از هرجا هستیم و تمام راه ها بر انسان بسته شده، چطور باید امید خودمان را حفظ کنیم؟
یکی از بهترین راه حل ها توکل به خدا است. تکیه بر خالقی که مقدرات را برای انسان ها ترتیب دیده تا بنده واقعی خود را پیدا کند و تمام نعمتش را بر او ارزانی دارد.
در این مقاله سعی کردیم در مورد امتحان های سخت الهی صحبت کنیم. اینکه امتحان های سخت الهی چه نوعی هستند، چطور باید از آن ها عبور کرد، توکل بر خدا را یاد بگیریم و در مسیر بلا و مصیبت، امیدوار به آینده حرکت کنیم.
پیشنهاد میکنیم مطالب را تا انتها مطالعه کنید تا در آخر، به جمع بندی که میرسیم را بهتر درک کنید.
آیه توکل به خدا
مرحوم فیض کاشانی که یکی از علمای بزرگ مسلمانان است، روایتی از پیامبر گرامی اسلام نقل کردند که ایشان فرمودند: یک آیه در قرآن است که اگر مردم به همین یک آیه عمل کنند، کفایت شان می کند.
و در ادامه پیامبر اکرم این آیه را قرائت نمودند:
آیه در مورد توکل به خدا
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً.
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّاللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْء قَدْراً.
و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى کند.
و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى دهد; و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى کند; خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده.
سوره طلاق، آیه 2 و 3
اجمالاً تفسیر این آیه این موضوع می باشد که خداوند متعال می فرماید:
(وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً)
اگر کسی با من معامله کند و خط قرمزهای من را زیر پا نگذارد، در آن محدوده هایی که من ممنوع کردم وارد نشود، و تقوا پیشه کند، من راه را برایش باز می کنم و از آنجایی که گمانش هم نمی رسد روزی اش را می فرستم.
(وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
اگر کسی تکیه و توکل بر خدا داشته باشد، خدا برایش کفایت می کند.
(إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ)
خدا به هر چیزی که بخواهد برسد می رسد. او سوار بر کار است و امور انسان ها در دستش است.
(قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْء قَدْراً)
منتها پروردگار متعال، مقدراتی را در این عالم قرار داده است تا مشخص شود چه کسی بنده است.
همه ما می دانیم که یکی از اسما و صفات خداوند این است که ایشان “رب” است. همانی که می گوییم الحمدلله رب العالمین.
خداوند مربی است و بندگانش را تربیت میکند و تربیت خداوند نیز گاهی با شیوه های عجیبی همراه است که وقتی آن شیوه های تربیتی خدا را می شنویم، باور نمی کنیم که خدا قرار است به این شکل بندگان را تربیت کند.
مثلاً در نظر بگیرید که یکی از شیوه های تربیت خداوند این است که گاهی موقع، فرد یا جامعه را دچار بلا و گرفتاری میکند و در بن بست هایی قرار میدهد، که چه بسا در آن بن بست، راه های حلال بسته است و راه های حرام باز، و نیاز انسان را هم خدا در این مواقع شدید می کند، تا ببیند بندهاش چه کاری انجام میدهد.
برای درک بهتر مطلب این مثال را در نظر بگیرید:
یک کاسب، کارمند یا کارگر. کسی که دخل و خرجش با هم تناسب نداشته باشد. حقوق ثابتی دارد و خیلی هم قناعت کند شاید آخر ماه دچار مشکل مالی نشود. با فرض اینکه در زندگیاش یک بحرانی درست نشود باز کم میآورد.
حال چه برسد به اینکه اگر یک مشکل دیگری از لحاظ مالی در زندگی ایجاد شود. به طور واضح تر، این شخص حقوق ماهیانه ۳ میلیون تومان دارد، اما خرج کرده اش پنج میلیون تومان است و فرزند هم دارد. هرچه که سر و ته زندگی را بزند، باز هم در انتهای ماه کم می آورد.
در این بین، یکی از اعضای خانواده اش دچار بیماری می شوند که به عمل جراحی نیاز دارد.
این شخص راه حلالش همان شغل خودش است و با حقوق کم. کسی هم نیست که به این فرد پولی قرض بدهد یا وام بگیرد.
درآمد حلال دیگری هم ندارد. این شخص می تواند در اداره ای که کار میکند، رشوه بگیرد و کارش راه بیفتد. در واقع از راه حرام می تواند کار خودش را پیش ببرد و ربا بگیرد، اما خداوند در اینجا احکامی قرار داده و می گوید حق نداری به سمت راه های حرام بروی.
یک مثالی دیگر جوانی را در نظر بگیرید که در بحبوحه جوانی و فشار غریزه جنسی، شرایط ازدواج برایش فراهم نیست و به هر دلیلی راه حلال موقتاً برایش بسته است. اما راه حرام باز است.
در اینجا خداوند متعال می فرماید حق نداری به سمت حرام بروی و کار حرام انجام دهی.
راه های بن بست از این قبیل مثال ها زیاد است که انسان در برههای از زندگی دچار گرفتاری و بلا می شود. حرام به سمت انسان روی میآورد، اما خداوند اجازه این کار را نداده است، و راه حلال هم موقتاً بسته است.
البته اینطور گرفتاری ها و بلاها برای انسان پیش می آید تا مشخص شود انسان چطور بنده ای است. شاید در کل عمر هر کسی یک بار بیشتر پیش نیاید.
امتحان های سنگین خداوند ممکن است یک یا دو بار بیشتر در زندگی انسان به وجود نیاید. البته خداوند هر روز و هر لحظه در حال امتحان بندگان است، اما امتحان های سنگین خداوند هر روز و هر لحظه نیست.
توکل به خدا در اوج ناامیدی
راه حل سربلند بیرون آمدن از موقعیت های ایجاد شده چیست؟
به این سوالات توجه کنید:
خداوند متعال چند بار حضرت یوسف را در جریان اتفاق خانه زلیخا امتحان کرد؟ با وجود اینکه خداوند هر روز در حال امتحان حضرت یوسف بود. اما قضیه خانه زلیخا یک بار بیشتر برایش اتفاق نیفتاد.
حضرت ابراهیم چند بار برای قربانی کردن فرزندش امتحان شد؟ کربلا چند بار اتفاق افتاد؟
امتحان های سنگین خداوند هر روز و هر لحظه نیست. تمام برد شیطان، تمام کمین شیطان برای همچین وقت هایی است. یعنی شیطان رصد میکند و در کمین می نشیند برای چنین وقت هایی که رخ بدهد. چون در چنین زمانهایی کم کسانی هستند که بنده واقعی خداوند باشند.
افرادی که یک تنه کوچک بهشان بزنی، از راه صاف و درست وارد خاک می شوند.
از آن طرف، تمام بُرد اولیای خدا، برای کسانی است که توکل به خدا داشته باشند. کسانی خداوند خروار خروار نعمت در دامنشان ریخته است.
این نعمت ها به خاطر این بوده است که توانسته اند در این امتحان سربلند بیرون بیایند. آدمی در زمان عادی که پایش را روی پایش انداخته و همه چیز برایش فراهم باشد، بندگی کردن هنر نیست.
در این زمان ها خداوند رحمتش را به او ارزانی می دارد.
خداوند حکیم است و به همین سادگی فرصت و پاداش را به بندگان خود نمی دهد.
برای فهم بهتر، در نظر بگیرید یک پدر هستید. شما حکیم هستید وقتی که فرزند کوچک تان از شما درخواست پول می کند و با توجه به نیاز به او پول می دهید.
در صورتی که میتوانستید کلی پول و بدون در نظر گرفتن سن و عقل و نیاز به او بدهید. و در اینجا شما محاسبه می کنید، و تمام موارد را در نظر می گیرید.
خداوند هم حکیم است و به سادگی و بدون در نظر گرفتن کرامات، به کسی عنایت نمیکند، بلکه به کسی میدهد که از خودش لیاقت نشان داده باشد.
توکل بر خدا
تا به اینجا با مثال هایی که زدیم فقط دو نکته را بیان کردیم:
● نکته اول:
چون خداوند متعال رب و مربی است، برای تربیت بندگانش گاهی موقع ها آنها را دچار بن بست می کند و در گرفتاری قرار می دهد. به طوری که راه های حلال بسته میشود و راه های حرام باز می شود. در همان موقع خداوند نیاز را هم شدید می کند، و در عین حال در همان زمان، خداوند دست از تکلیفش بر نمی دارد و میگوید هنوز نباید سراغ حرام بروی.
● نکته دوم:
حالا که خداوند در این برهه دست از تکلیفش در گرفتاری و بلا بر نمی دارد، هنوز حلال، حلال است و حرام، حرام است و جابجا نشده است، چه بکنیم که اگر چنین امتحان های سنگینی پیش آمد زمین نخوریم و سقوط نکنیم؟ آدم تا از قبل نداند که نمیداند چه باید بکند. اما اگر از قبل بداند فرق میکند.
جواب چه بکنیم همان حدیث پیامبر است که فرمودند:
یک آیه در قرآن است، که اگر مردم به همین یک آیه عمل کنند کفایت شان می کند.
در اینجا با توجه به مقدمه و مثال هایی که بیان کردیم، جایگاه آیه مشخص میشود و نشان میدهد که آیه برای کجای زندگی و کدام موقعیت است.
پروردگار عالم در این آیه می فرماید:
اگر کسی تقوا داشته باشد، خط قرمز های من را زیر پا نگذارد و به آن جاهایی که حرام است وارد نشود، من راه را برایش باز می کنم و راه خروج را نشان می دهم. ( یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً) و از آنجایی که به گمانش هم نمی رسد، روزی اش را میفرستم.
جایگاه آیه برای بنبستهای زندگی است. چون خداوند می گوید: من راه را باز می کنم.
معلوم است که راه برای جاهایی است که بن بست وجود دارد.
توکل به خدا معجزه میکند
خدا می گوید در آن جاهایی که به بن بست رسیدی، اگر با من معامله کنی و نترسی، من راه را برایت باز می کنم، و از آنجایی که فکرش را هم نمی کنی روزی ات را میفرستم.
(وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) تو بر خدا تکیه کن، خداوند برای تو بس است.
اگر کسی به خداوند تکیه و توکل کند، برایش کافی است و چیزی کم نخواهد داشت. خداوند سوار بر کار است و به هر چیزی که بخواهد می رسد.
تو بر خدا توکل کن.
توکل با توجه به این آیه، یعنی اینکه تو زندگیت را بکن و خدایی را به خدا بسپار. توکل معنایش تنبلی نیست که زحمت خودت را هم برعهده خداوند بیندازی و کاری هم نکنی.
تو بندگی ات را بکن اما خدایی نکن. خدایی کار تو نیست. رزاق تو نیستی. رزاق کس دیگری است.
حافظ یک بیت شعر بسيار پر معنی برای این مواقع دارد که می فرماید:
گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
به طور خلاصه مفهوم بیت این است که اگر میخواهی رهایت نکند، تو سرشته بندگی ات را نگهدار. خداوند سررشته خدایی خودش را نگه میدارد.
گاهی موقع ها ماها در بن بست می افتیم و خیال میکنیم که خداوند نیز همراه ما، در بن بست افتاده است. گاهی ما گیر می افتیم و خیال می کنیم که خدا امور کار از دستش در رفته است.
خدا در آیه درباره توکل به خدا می فرماید که:
سوار کار است، کار از دستش در نرفته است، و میخواهد بداند که تو چه کاره هستی!
تو در اینجا، در گرفتاری زندگی می کنی یا فقط در راحتی بنده هستی؟
توکل به خدا معجزه می کند و از جایی که به گمان نمی رسد خداوند رزقش را بر بندگان ارزانی میدارد.
بر درِ شاهم گدایی نکتهای در کار کرد / گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود.
( تو سر سفره شاه هم رفتی فکر نکن که آن شاه رزاق است. )
ماها گاهی خودمان میخواهیم که خدایی کنیم و خراب میکنیم و در عین حال خداوند در این آیه می فرماید: تو بر خدا تکیه کن و ببین خداوند برایت چه کارها می کند.
اگر ما همین یک کلمه را باور کنیم که خدا کار از دستش در نرفته است، می توانیم سخت ترین موقعیت ها بر خداوند توکل کنیم.
ما انسان ها وقتی در بن بست گیر می کنیم، خیال میکنیم تمام عالم در بنبست است.
مثل ضرب المثل مورچه ای که در آب میافتد و فریاد می زند که آهای عالم را آب برد، و مورچه ای که در خشکی است به او می گوید: این عالم را آب نبرده است، تو را آب برده است.
خدا در حال امتحان بندگان است.
جمع بندی
شما میبینید اولیای خدا سنگینترین بلاها برایشان اتفاق میافتاد. اما آن ها خودشان را نمی باختند.
هیچ کدام از پیامبران یا امامان را نشنیدیم که ضعف اعصاب داشته باشند، با این که سنگین ترین و سخت ترین بلاها به سرشان می آمده است.
آنها کنترل شان را از دست نمی دادند و همواره توکل و تکیه به خدا داشتند.
اما ما انسان ها، آنقدر کم طاقت هستیم که با کوچکترین مصیبت، خودمان را میبازیم و دست به زمین و زمان می اندازیم تا خودمان را از مهلکه نجات دهیم، اما نمیدانیم که خدا تنها پشتوانه ماست و فراموش میکنیم تنها او کمک کننده ماست.
در جمع بندی این مطالب باید بگوییم که خداوند رب و مربی است و بندگان را تربیت میکند، یکی از این روش های تربیت، دچار کردن انسانها به بلا و گرفتاری است.
بلاها و امتحان های الهی روح انسانها را میسازد، و وظیفه ما فقط این است که در این مسیر بر خدا توکل کنیم و خود را به دست او بسپاریم.
امید روشن هستم، از سال 96 پا به عرصه سایت گذاشتم. من یکی از علاقمندانِ حوزه سئو هستم و تلاش میکنم با علم سئو مطالب آموزشی بیشتری را در بستر وب منتشر کنم.
امید روشن هستم، از سال 96 پا به عرصه سایت گذاشتم. من یکی از علاقمندانِ حوزه سئو هستم و تلاش میکنم با علم سئو مطالب آموزشی بیشتری را در بستر وب منتشر کنم.
8 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مادر همیشه میخواد کاری انجام بده یا جایی بره میگه: یا من علیه یتوکل متوکلون، و این دیگه ورد زبون منم شده
سلام وقتتون بخیر و شادی. ان شاءالله خدا به مادرتون سلامتی بده
واقعا همیشه باید بابت هر کاری بر خدا توکل کرد،تجربه شخصیم هست که هر وقتی بابت کار سختی بر خدا توکل کردم به نتیجه رسیدم
سلام خدمت شما، بسیار عالی.
ان شاءالله که سلامت باشید.
چه جالب بود متنتون
مشکل الان بشرو افسردگی به خاط کمرنگ شدن یاد خدا و توکل بر اوست
مطالب تون بسیار جالب و بازکننده ی پنجره ای به نور امید خداست.
کسانی که همیشه یاد خدا را در دل دارند اگر کار غیر ممکنی را به امید خدا انجام دهند شاید زمان زیاد ببرد اما قطعا خداوند آنها را پیروز خواهد کرد و در جامعه پر از چنین افرادی هستند که خداوند آنها را یاری کرده است از ورزشکار گرفته تا محصل تا بیکار تا کسی که بیمار است و بیماری ناعلاجی دارد خداوند گاهی با مشکلات انسانها را امتحان می کند و ظرفیت آنها را می سنجد